داستان "هیزم وگناهان کوچک"
نام داستان: هیزم وگناهان کوچک
خلاصه داستان : روزی پیامبر ویارانشان از بیابانی میگذشتند . پیامبر فرمودند هرکس هرمقدار که می تواند هیزم (چوب های نازک وکوچک) جمع کند وبیاورد . خودشان هم به یارانشان کمک کردند . افراد مشغول شدند ودانه دانه وکم کم هیزم ها را روی هم جمع کردند تا مانند یک تپه هیزم شد. پیامبر فرمودند گناهان انسان مثل همین است . اگر مراقب خود نباشیم دانه دانه وکم کم کوچک به نظر می رسد . اما در آخر میبینی این طور روی هم جمع شده است .
این محصول کاملا تصویری است وبرای کودکان دبستانی مناسب می باشد .
شما مربی گرامی به چند طریق میتوانید استفاده واجرا نمایید.:
۱- خودتان داستان را آماده کرده وبا استفاده از مهارت قصه گویی آن را برای بچه ها بیان کنید.
۲- تصاویر را با استفاده از ویدیو پرژکشن روی تخته یا پرده انداخته تا بچه ها همه ببینند و در خواندن وگفتن داستان شما را همراهی کنند.
۳- داستان را در اختیار کودک قرار دهید آن را خوانده سپس به جایگاه کلاس بیاید وخلاصه آن را برای بقیه بگوید. یا این که داخل دفترچه اش خلاصه را بنویسد و درجمع بچه ها بخواند.
۴- پس از این بچه ها میتوانند این داستان را به شکل نمایش با کمک شما اجرا کنند.
این اثر توسط موسسه مبلغ آماده و توسط نشر براق انتشار یافته است.
پیوست | اندازه |
---|---|
داستان "هیزم وگناهان کوچک" | 1.74 مگابایت |
افزودن دیدگاه جدید