هویت ملی ازمنظر مقام معظم رهبری
هویت ملی به چه معناست؟
هویّت ملّت ها عبارت است از مشخصّههاى فرهنگى آنها و مزیّت هاى فرهنگى آنها؛ این هویّت فرهنگى یک ملّت را تشکیل میدهد. این هوّیت فرهنگى، اصل است؛ اگر چنانچه این از یک ملّتى گرفته بشود، این ملّت هضم خواهد شد، یعنى درواقع به معناى حقیقى کلمه نابود خواهد شد؛ حالا در یک مشخّصهى جغرافیایى قرار میگیرد امّا چیزى نیست؛ هست، امّا بودن او مثل نبودن است؛ هویّت فرهنگى، همهى حیات یک مجموعه و یک ملّت است .
1393/04/21
رابطه فرهنگ باهویت
فرهنگ هویّت یک ملّت است. ارزشهای فرهنگی روح و معنای حقیقی یک ملّت است. همه چیز مترتّب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل بر فرهنگند؛ به این باید توجّه کرد.
1392/09/19
رابطه هویت با پیشرفت
یک ملّت، با هویّت اصلی خود، با عزّت خود سرافراز میماند و میتواند به پیشرفت برسد.
1392/07/13
علت هضم ملت هادرفرهنگ مهاجم چیست؟
اروپائیها امروز با لحن قرن نوزدهم حرف میزنند! آن روزی که کشتی انگلیسی میآمد در خلیج فارس، از داخل کشتی، فرمانده انگلیسی به شیوخ خلیج فارس پیغام میداد که فلان کار را بکنید، فلان کار را نکنید؛ آنها هم مثل نوکر خم میشدند، میگفتند چشم! اروپائیها خیال میکنند امروز هم قرن نوزدهم است. حکومتهائی هم که در کشور ما سر کار بودند، حکومتهای باعرضه و باغیرتی نبودند که بتوانند هویت و اصالت ملت ایران را در برخوردهاشان منعکس کنند؛ تأثیرپذیری داشتند، سایش داشتند. آنها میتوانستند در سیاست اینها، در فرهنگ اینها اثرگذاری کنند؛ اینها را در باطن، مغلوب خودشان کنند. ببینید، یک شخصیت، یک نفر انسان و یک ملت - فرقی نمیکند - آن وقتی در عرصهی ظاهر مغلوب میشود که در باطنِ نفس خودش مغلوب شده باشد.آنها چون مهاجم بودند، این طرف هم دنیاپرست بود، مادهپرست بود، دنبال سلطنت خودش بود، دنبال ریاست خودش بود، دنبال پول خودش بود، دنبال ملک و تجارت خودش بود - دنبال آرمانهای بلند نبود؛ دنبال همین خواستههای حقیر بشری بود - لذا او بر این غلبه میکرد. امروز هم خیال میکنند آنجوری است.
سخن نوی جمهوری اسلامی دربرابر غرب
امروز مسئله، مسئلهی سخن نوئی است که جمهوری اسلامی در دنیا مطرح کرده و مستکبرین عالم را دستپاچه کرده. امروز مستکبرین عالم در موضع کسانی نیستند که بخواهند با زبان مهاجم با انقلاب اسلامی حرف بزنند. امروز انقلاب اسلامی توانسته است فکر خود را در دنیا منتشر کند. علیرغم همهی سانسورهائی که آنها کردند، علیرغم فشارهائی که وارد کردند، امروز این فکر، فکری است که رائج شده. فکر مردمسالاری دینی، فکر حاکمیت معنویت و حاکمیت دین، فکر حضور مردم در عرصهها، فکر مقابلهی در مقابل زورگوئیهای قدرتهای جهانی و بلوکهای قدرتمند جهانی؛ این فکرها امروز رائج شده. شما میبینید که در دنیا این فکرها رائج شده؛ حالا به اسم ایران نیست، نباشد؛ ما اصرار نداریم که حتماً به اسم ایران باشد؛ اما هیچ کس هم در دنیا نیست که تأثیر انقلاب اسلامی و ایستادگی ملت ایران را در این حوادث انکار کند. امروز مسئله این است.
1391/07/25
غرب زدگی نتیجه عدم خودباوری
نکتهی بعد، خودباوری است. ما باید کودک را از آغاز دارای اعتمادبهنفس و باور به هویت خود بار بیاوریم. البته این مخصوص کودکان دبستانی نیست؛ در دبیرستان هم همین هست، در دانشگاه هم همین هست. در کشور ما متأسفانه فرهنگِ کاملاً منحرفی از گذشته پایهگذاری شده، که هنوز آثارش از بین نرفته - با این همه تبلیغاتی که ماها از اول انقلاب تا امروز داشتیم - و آن، نگاه نیازمندانهی به سمت غرب، بزرگ دیدن غرب و کوچک دیدن خود در مقابل اوست؛ که متأسفانه این فرهنگ ریشهکن نشده و وجود دارد؛ این به دلیل نبود خودباوری است. اینکه شما ملاحظه میکنید فلان مارکِ جنس خارجی پول بیشتری طلب میکند، اما طرفدار بیشتری هم در بین یک طبقهای دارد، در حالی که جنس مشابه داخلی گاهی کیفیتش بهتر از آن است، به خاطر همین نگاه است؛ این یک بیماری است، این یک آفت است. اگر چنانچه گفته شود که فلان متخصص، دورههای تخصص را در داخل گذرانده است، به خارج نرفته است، در وهلهی اول یک نگاه منفی نسبت به او وجود خواهد داشت. بله، اگر چنانچه این متخصص داخلی که در داخل تحصیل کرده، با کارهای برجستهی خود توانست این باور را به هم بزند - که در این سالهای اخیر، فراوان هم اتفاق افتاده - آن مطلب دیگری است؛ اما مادامی که بگویند این تحصیلکردهی خارج است، این تحصیلکردهی داخل است، نگاه به او برتر خواهد بود. اینها عیب است.
1391/07/20
تضعیف روحیه خودباوری درزمان طاغوت
ملت ما قبل از انقلاب، سالهای متمادی اسیر تضعیف روحیهی خودباوری در میان خود بوده است. از آن وقتی که اول مسئولان دولتی، بعد بتدریج آحاد مردم چشم باز کردند و در مقابل پیشرفت خیره کنندهی علمیِ غرب مبهوت شدند، بتدریج احساس کمبود، احساس حقارت، احساس خودکمبینی در این کشور و در میان ملت ما ترویج شد. خوشبختانه انقلاب همه چیز را دگرگون کرد؛ از جمله این حالت و این روحیه را دگرگون کرد. بنابراین بنیانگذاری کارهای اقتصادی بر پایهی دانش، هم موجب تقویت روحیه و شخصیت و هویت ملی است، هم قدرت سیاسی. خود استقلال و خوداتکائی در یک کشور، قدرت سیاسی میدهد؛ علاوه بر قدرت اقتصادی که خب، طبیعی است و وجود دارد.
1391/05/08
چگونه یک ملت هویت خودراازدست میدهد؟
ملتها بر اثر انقطاع از دین و از معنویت و از خدا، پوک میشوند؛ هویت خودشان را از دست میدهند؛ دچار سرگردانی و حیرت میشوند. ملتها بر اثر دوری از احکام خدا به ذلت میافتند؛ همچنان که امت اسلامی در طول قرنها دچار ذلت بود. این ایستادگی و وفاداری ملت ایران بود که این جادهی استوارِ هموارِ خوشعاقبت را در مقابل ملت ایران گذاشت. البته جادهی هموار به معنای جادهی بیزحمت نیست. سختیها فراوان است، اما فضل و بزرگواری و مردانگی انسانها در بلاهای سخت به وجود میآید و ظاهر میشود.
1391/03/03
اهمیت حفظ هویت جمعی
آنچه مهم است، حفظ هویت جمعی یک ملت یا یک مجموعهی انسانی است، زیر هر نامی. هویت ایرانی - اسلامی مردم ما و ملت ما، به برکت انقلاب اسلامی، به برکت حضور مردم در صحنه و دخالت و شراکت مردم در مسائل اساسی نظام، یک واقعیت جاافتاده است. امروز دنیا ملت ایران را به مسلمانیِ همراه با آگاهی و بصیرت و پیشگامی و پیشرفت در میدانهای مختلف میشناسد؛ این چیز کمی نیست. بخصوص امروز که حرکتهای اسلامی در دنیای اسلام آغاز شده است، ملت ایران میتواند نقش ایفاء کند.
1390/07/25
امروز زمان دفاع ازمرزهای هویت ملی
درست است که امروز دفاع از مرزهای جغرافیائی نیست، دوران جنگ مسلحانهی دفاع از کشور امروز در اینجا مطرح نیست، اما دفاع از مرزهای هویت ملی چرا؛ این مطرح است؛ دفاع از مرزهای شخصیت دینی و اسلامی چرا؛ دفاع از مرزهای عقیدتی چرا؛ اینها هست. همهمان مسئولیم. جوانِ امروز اگر در آن دوره نبوده است تا در مقابل دشمن بایستد و از هجوم او ممانعت کند و از خانهی خود و شهر خود دفاع کند، امروز میتواند در میدان شرف و افتخارِ دفاع از شخصیت ملی، از عزت ملی، از هویت ملی، از عقیدهی مستحکم اسلامی نقش ایفاء کند. دختران و پسران جوان، زنان و مردان مؤمن، در این منطقهی دفاعیِ حساسِ کنونی، همه میتوانند نقش ایفاء کنند. این روحیه باید حفظ شود. مسئولان این منطقه باید توجه کنند که یک چنین زمینهی با ارزش انسانی و معنوی و روحی در این منطقه وجود دارد؛ همچنان که زمینههای مادی وجود دارد.
1390/07/23
هویت یک ملت چگونه تشخیص داده می شود؟
فرهنگ و هویت یک ملت و سمت و سوی آن را می توان با استفاده از شاخصهای مصداقی همچون عقاید، اخلاق، آداب، رفتارهای فردی و اجتماعی و خَلقیات ملی تشخیص داد.
1390/03/23
حفظ مرزهای هویت ملی باحفظ خاطرات دفاع مقدس
یکی از چیزهائی که در حفظ همین مرز هویت ملی تأثیر زیاد دارد، عبارت است از حفظ خاطرات آن دوران دفاع مقدس و دوران باشکوه. این که در شهر شما یک بانوی مسلمان و شجاع در مقام دفاع میتواند سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی مهاجم را به خاک و خون بکشد، این را نگه دارید و برای خودتان حفظ کنید. این که این شهر توانسته است در سختترین شرائط در مقابل تهاجم دشمن بایستد...... این حفظ هویت اسلامی ملت ایران آنقدر اهمیت دارد که برای آن، مردان بزرگ، دانشمندان بزرگ، مجاهدان بزرگ، شخصیتهای برجسته باید احساس مسئولیت کنند. شما ببینید امروز دنیای استکبار همه با هم یکی شدند، جمع شدند، برای اینکه این هویت را انکار کنند؛ برای اینکه هویت اسلامی ملت مبارز و قهرمان ایران را به انزوا بکشانند. هر کس امروز عرصهی سیاستهای بینالمللی و بازیهای بینالمللی را در مقابل چشم داشته باشد، ببیند مستکبرین در آمریکا، در اروپا، در کشورهای وابستهی به آنها، برای در هم شکستن مقاومت ملت ایران دارند خودشان را میکُشند، یقه میدرانند، شاید بتوانند ملت ایران را وادار به عقبنشینی کنند، میفهمد که این ایستادگی عمومی مردم بر سر آرمانها و ارزشهای انقلاب چقدر ارزشمند و مهم است.
1390/07/23
حرکت به سمت باریابی حقیقی هویت اسلامی
در دورهی دفاع مقدس نمونههای بارزش دیده شد و دیدیم وقتی این ملت به سمت این آرمانها پر بگشاید، میتواند خوب حرکت بکند؛ اما بسیاری از این آرمانها هنوز بالای سر ماست؛ ما باید حرکت کنیم: به سمت عدالت باید برویم، به سمت اخلاق باید برویم، به سمت استقلال به معنای حقیقی کلمه - شامل استقلال فرهنگی که از همه عمیقتر و دشوارتر است - باید برویم، به سمت بازیابی حقیقی هویت اسلامی- ایرانی خودمان باید برویم.
1388/06/14
رابطه هویت اسلامی وایرانی ونقش انقلاب دربازیابی هویت اسلامی ایرانی ملت
جمهوری اسلامی، جهت را صد و هشتاد درجه تغییر داد. ملت ایران احساس هویت میکند؛ هویت اسلامی که هویت ایرانی هم نشأتگرفتهی از همین هویت اسلامی است. احساس میکند که ایران اسلامی همان هویت گمشدهای است که بایستی این ملت دوباره آن را به دست بیاورد و بر اساس او، آرمانهای خود را معین و برنامهریزی کند و تلاش و مجاهدت خود را شکل دهد. این کاری است که ملت ما بخوبی انجام داده است و دارد انجام میدهد. من این آیههای یأسی را که بعضی پی در پی تکرار میکنند، مطلقا قبول ندارم و آنها را انکار میکنم. من با اطلاع از مسائل گوناگون کشور بزرگ و ملت عظیمالشأنمان بالعیان میبینم که این ملت و جوانان این ملت با گذشت زمان و تقریبا سه دهه از آغاز پیروزی انقلاب، نسبت به مبانی انقلاب عمیقتر، پختهتر و مجربتر شدهاند.
1387/02/16
تقلیدازغرب عمل سلب هویت ملی
تقلید، رایج شدن و پیشرفت تقلید، پیشرفت نیست. وابسته کردن اقتصاد، تقلیدی کردن علم، ترجمه گرایی در دانشگاه؛ که هر چه که آن طرف مرزها، مرزهای غربی و کشورهای اروپایی، گفتهاند، ما همان را ترجمه کنیم و اگر کسی حرف زد، بگویند مخالف علم حرف میزند؛ پیشرفت نیست و ما این را پیشرفت نمیدانیم. نه اینکه ترجمه را رد کنیم؛ من این را بارها در مجامع دانشگاهی گفتهام؛ نخیر، ترجمه هم خیلی خوب است؛ یاد گرفتن از دیگران خوب است؛ اما ترجمه کنیم تا بتوانیم خودمان به وجود آوریم. حرف دیگران را بفهمیم تا حرف نو به ذهن خود ما برسد؛ نه اینکه همیشه پای حرف کهنهی دیگران بمانیم. یک حرفی را در زمینهی مسائل اجتماعی پنجاه، شصت سال پیش فلان نویسنده یا فیلسوف یا شبه فیلسوف فرهنگی گفته، حالا آقایی بیاید در دانشگاه، دهنش را با غرور پر کند و همان را دوباره به عنوان حرف نو برای دانشجو بیان کند! این پیشرفت نیست؛ پسرفت است. زبان و ملی را مغشوش کردن، هویت اسلامی ملی را سلب کردن و مدلبازی به جای مدلسازی، پیشرفت نیست. ما وابسته شدن و غربی شدن را پیشرفت نمیدانیم.
1385/08/18
هزاره سوم هزاره معرفت انسان به ارزش خود وارزش نزدیک شدن به خدای خود
دربارهی هزارهی سوم حرفهای یاوهی زیادی میزنند؛ برای هزار سال پیشبینی هایی میکنند که به هیچ مستند علمی و فنی متکی نیست. اما اگر انسان بخواهد از روی حدس و گمان دربارهی این هزاره حرفی بزند، میتواند بگوید که این هزاره، هزارهی معرفت انسان به ارزش خودش است. در این هزاره، انسانها به ارزش خودشان و ارزش نزدیک شدن به خدای خودشان واقف میشوند. اگر بشود برای هزاره حدسی زد، آنچه که قابل حدس است، این است. ما حالا بحث هزاره را نمیکنیم؛ اما این قرنی که در پیش است، قرن روکردن به معنویت و قرن استقلال و هویت ملی ملتهاست و ایران، سرآغاز آن بود. دنبالهی ایران بسیاری جاهای دیگر پیش خواهد آمد و قدرتهایی که با این حرکت عظیم بشری مواجه و سینه به سینه بشوند، شکست خواهند خورد و قدرت استکباری یکی از اینهاست.
1385/08/17
هتمام به احیاء هویت ملی هدف انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی- که انقلابی براساس یک هدف تعریفشدهی فرهنگی بود- که به مقولهی فرهنگ اهمیت داده شد و به مقولهی هویت ملی- که خودِ هویت ملی یک کشور، فرهنگ است و خود این جزو مصادیق و سطور برجستهی فرهنگ یک ملت است- اهتمام ورزیده شد، برکاتی بر این کار مترتب شد که این برکات بههیچوجه ممکن نبود در این کشور به وجود بیاید. این نوآوریها، این پیشرفتهای علمی، این جسارتِ وارد شدن در عرصههای نوِ علمی و تحقیقی- که امروز در کشور ما خوشبختانه مشاهده میشود- به خاطر همین اعتماد به نفسی است که از احیاء هویت ملی پیدا شده است؛ این را انقلاب به وجود آورد.
تضعیف هویت ملی درزمان طاغوت
قبل از انقلاب از هویت ملی و ملیت اسم زیاد میآوردند؛ اما به هیچوجه به معنای حقیقی کلمه، هویت ملی را تقویت نمیکردند. البته علت هم واضح بود؛ چون آن کسانی که ایران را برای منافع خودشان میخواستند و در کشور عزیز ما منافع خود را تعریف کرده بودند، میدانستند که اگر هویت ملی در این کشور زنده شود، با منافع آنها ناسازگار خواهد بود و آنها نمیتوانند به منافعی که هدف گرفتهاند، برسند. به همین دلیل، هویت ملی در آن زمان در اینجا تضعیف شد. ما در کشور خودمان در وابستگی و اضمحلال هویت در مقابل بیگانگان تا آنجا پیش رفتیم که افراد برجستهای خجالت نکشیدند و پیشنهاد تغییر زبان و خط فارسی را دادند! البته روی تغییر زبان کمتر کار کردند؛ اما برای تغییر خط فارسی- خط یک کشور یکی از نقاط برجسته و از شاخصهای مهم فرهنگی هر کشور است- در همین روزنامهها و مطبوعات دورهی طاغوت در کشور ما علناً و صریحاً مطلب نوشتند، دفاع کردند و حرف زدند که ما خط فارسی را تغییر بدهیم؛ آن هم با استدلالهای کاملًا مجادلهآمیز و مغالطهآمیز و خلاف واقع. آنها تا این حد پیش رفتند .
آمیختگی هویت ایرانی واسلامی
کسانی که رژیم پهلوی را روی کار آوردند، هیچکدام از شاخصههای ملیت را حاضر نبودند تحمل کنند. البته ملیت ما از اول با اسلام آمیخته بود؛ زبانمان، آدابمان، دانشمان و دانشمندانمان با اسلام آمیخته بودند. در تاریخ میبینید که دانشمندان برجسته و نامآور و ماندگار ما کسانی هستند که دانشِ دین را در کنار دانشهای معمولی زندگی دارا بودند؛ یعنی همهی دانشها از مجموعهی دین برآمده است. البته این به آن معنا نیست که طلاب مدرسهی دینی این خصوصیت را داشتند؛ نه، جامعه، جامعهی دینی بود. فرهنگ ما، دانش ما، رفتار ما و سنتهای ما با دین آمیخته است و بسیاری از آنها از دین سرچشمه گرفته است. وقتی با هویت ملی و شاخصههای آن مبارزه میکردند، قهراً مبارزهی با دین جزوش بود و چون دین و ایمان پشتوانهی همهی ارزشهای انسانی است، طبعاً با ایمان هم بهشدت مخالفت میکردند.
مخالفت پهلوی بالباس محلی ایرانی
اینها حاضر نشدند قبول کنند که ما حتی لباس محلی داشته باشیم. ما ایرانیها با چند هزار سال سابقه، لباس بومی نداریم و لباس محلی و بومیِمان را نمیشناسیم، درحالیکه خیلی از کشورهای دیگر دنیا دارند. البته لباس بومی، مانع پیشرفت هم نیست؛ اما ما نداریم؛ چون آنها نگذاشتند. این، عمل به همان توصیهای است که میگفت ایرانی باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شود! ببینید خودباختگی تا کجا. اینکه من همیشه میگویم تهاجم فرهنگی، تهاجم فرهنگی این است.
تهاجم فرهنگی نه!تبادل فرهنگی آری!
تهاجم فرهنگی غیر از تبادل فرهنگی است؛ غیر از گرفتن برجستگیها و زبدهگزینی از فرهنگهای دیگر است؛ این، چیزی است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور میدهد، عقل هم بهطور مستقل از ما میخواهد که هر چیز خوب، زیبا و باارزشی را که در هرکجا میبینیم، آن را فرابگیریم و از آن استفاده کنیم. این جملات معروفِ متداول در زبانهای مردم ما که «اطلبوا العلم و لو بالصین» یا «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»؛ نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمتآمیز، دانش و معرفت را چه کسی دارد میگوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر، این گرفتن، گرفتنِ فرهنگی است و اخذ فرهنگی، تبادل فرهنگی و زبدهگزینیِ فرهنگی، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگی است. من بارها گفتهام که یکوقت هست که یک انسان با میل خود و برطبق نیاز و اشتها و ضرورت زندگیاش یک نوع غذا، یک نوع دارو یا مادهی لازمی را انتخاب میکند و آن را داخل جسم خودش میکند؛ این، گزینش است، که چیز خیلی خوبی است؛ اما یکوقت هست که یک نفر را میخوابانند و مادهای را که نه برای او لازم است و نه او به آن میل و اشتهایی دارد و نه برایش مفید است، بهزور در حلقش میریزند، یا به او تزریق میکنند؛ این، نامطمئن است؛ این، تهاجم فرهنگی است؛ همان کاری که با ملت ایران در طول سالهای متمادی کردند. از سیاستمدارانی که وابسته بودند، از آنهایی که با قراردادهای مالی دهنِشان را میبستند، هیچ توقعی نیست؛
انتظاری که ازشخصیت های علمی وفرهنگی زمان طاغوت می رفت
اما از شخصیتهای علمی و فرهنگی در آن دوران این انتظار و توقع بود که اگر دارای هر عقیدهیی هستند، و لو اسلام را هم قبول ندارند و ایمان اسلامی هم ندارند، برای هویت فرهنگی این ملت ارج قائل شوند؛ اما ارجی قائل نشدند؛ دروازهها را باز کردند و چشمها را بستند و مجذوب و خیره شدند و ما را عقب انداختند. به خاطر همین، ما در میدان علم و فناوری عقب ماندیم. اینکه در عرف دورهی جوانیِ من- که حالا خوشبختانه آنطور نیست و خیلی فرق کرده- واقعاً هر کالایی به صِرف خارجی بودن، مطلوب بود و به صِرف داخلی بودن نامطلوب، فرهنگ عمومیِ آن زمانها بود و در داخل کشور هم جرأت و گستاخی کار علمی و تحقیقی و باز کردن بنبستها و شکستن مرزهای دانش اصلًا قابل تصور نبود و کسانی که در خودشان چنین استعدادی میدیدند، به هیچ راهی جز اینکه در محیطهای خارج از کشور کار کنند، فکر نمیکردند. اینکه ما خودمان بسازیم، خودمان تولید کنیم و خودمان ابتکار، اصلًا متصور نبود. بنده از اطلاعات و گزارشهای گوناگونی که در اختیارم قرار گرفته، نمونههای عینیِ خیلی فراوانی را سراغ دارم که شاید بعضی از شماها هم این موارد را بدانید. اما امروز نه، امروز خوشبختانه این حالت دلیری و خوداتکایی و شجاعتِ وارد شدن در میدانهای گوناگون هست. این فرهنگ را انقلاب عوض کرد. مقولهی فرهنگ این است. این یک مثال و یک مصداق بود.
1383/02/28
لزوم تقویت تعصب ملی مثبت
باید تعصّب ملی را در دانشجو برانگیزانید. بر خلاف آنچه در دهنها میافتد، تعصّب یک معنای همیشه منفی و بد نیست. برخی تعصّبها لازم است؛ یعنی بدون آن تعصّبها انسان ول است و مثل غبارهای سبک و بیوزن در هوا حرکت میکند. پایبندیهایی برای شخصیت و هویّت انسان لازم است؛ حال این انسان هر که میخواهد باشد - عالم باشد، صنعتگر باشد، هر فعّالیتی داشته باشد - بالاخره پایبندیای لازم دارد.
ایمان در دل جوان میتواند دمیده شود؛ هم ایمان به دین و عالم غیب و معرفت و معنویت، و هم ایمان به هویت ملی خودش؛ شخصیت تاریخی و بستگیها و دلبستگیهای گذشته و حال خودش.
1382/02/22
احتیاج به هویت جمعی
جوانان باید از سرمایه هویت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همت خود دفاع کنند. هر مجموعهی انسانی به یک هویت جمعی احتیاج دارد و باید احساس اجتماع و بستگی و هویت جمعی کند. در کشورهای دنیا معمولا روی مفهوم ملیت تکیه میکنند. بعضی جاها هم روی قومیت تکیه میکنند. ملیت چیست؟ یک هویت جمعی است که با برخورداری از آن، هر کشور میتواند از همه امکانات خود برای پیشرفت و موفقیت استفاده کند. اگر این احساس هویت جمعی وجود نداشته باشد، بسیاری از مشکلات برای آن مجموعه پیش میآید و بسیاری از موفقیتها برای آنها حاصل نخواهد شد؛ یعنی پارهای از موفقیتها در یک کشور، جز با احساس هویت جمعی به دست نخواهد آمد. این هویت ملی و جمعی در کشور ما حتی از ملیت هم فراتر است. ما با اینکه ملیت را محترم و مقدس میشمریم و بسیار هم روی ملیت - به معنای مثبت آن، نه به معنای منفی آن؛ همان چیزی که در عرف سیاسی دنیا به آن «ناسیونالیسم» گفته میشود - تکیه میکنیم؛ اما هویت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتی از ملیت ایرانی، کارایی و جذابیت بیشتر و حوزه تأثیر وسیعتری دارد. اهمیت این هویت جمعی به این است که هم در مقیاس ایرانی دارای بازده و تأثیر است، هم در مقیاس اسلامی چنین تأثیری دارد و هم در مقیاس جهانی مؤثر است؛ یعنی چیزی که دیگر ملیتها هیچکدام اینها را ندارند؛ یک چیز فراملی است.
1380/08/12
نبودن استقلال هویت ملی راازمردم می گیرد
نبودن استقلال، با یک کشور اینطور عمل میکند. هویت ملی را از مردم آن کشور میگیرد؛ افتخارات را از آنها میگیرد؛ سابقهی تاریخی را از آنها میگیرد؛ منافع مادی آنها را چپاول میکند؛ هویت فرهنگی و زبان آنها را هم میگیرد. این وضع تسلط یک قدرت بر یک کشور است. در دوران استعمار اینگونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری بود. البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - حکومت مثلا انگلیسی؛ چون انگلیسیها اینجا مسلط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما هرچه توانستند - در آنجایی که میتوانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه دادند.
1379/07/14
غیرت ملی
اوّلین احساسی که یک ملت در مقابله با روح و خوی استکباری دارد، احساس دینی نیست؛ احساس غیرت ملی است؛ احساس هویّت و احساس وجود است؛ چون استکبار وقتی وارد کشوری شد و بر آن کشور مسلّط گردید، هویت ملی آن ملت را انکار میکند. منابع آن کشور را غارت میکند، در امور سیاسی آن کشور دخالت میکند؛ اما همهی اینها فرع انکار هویّت آن ملت است. استکبار، اوّل هم که وارد میشود، نمیگوید من میآیم تا هویت ملی شما مردم را انکار کنم؛ اینطور که نمیآید؛ به بهانههای مختلف وارد میشود. وقتی وارد شد، آن چیزی را که هدف میگیرد، هویت ملی است. یعنی فرهنگ، اعتقادات، دین، اراده، استقلال، حکومت، اقتصاد و همه چیز را از آن ملت سلب میکند و در مشت خود میگیرد؛ همان چیزی که در ایران قبل از انقلاب اتّفاق افتاده بود. این احساس است که ملتها را در مقابل استکبار به جوش و خروش میآورد؛ لذا شما میبینید ملتهایی که این را هم ندارند، مسلمان هم نیستند، امروز - نه آنروز؛ آنروز کسی جرأت نمیکرد در مقابل امریکا بایستد؛ این راه را ملت ایران باز کرد - تا آن جایی که میتوانند، در مقابل امریکا میایستند.
1378/08/12
نقطه مقابل انقلاب جلودارحرکت ایران به سمت سلب هویت ملی
کسانی که پیش از دمیدن جمهوری اسلامی، پنجاه سال سیاستگذاری و سرپرستی دانشگاه کشور را بر عهده داشتند، در جهتگیریهای خود نقطهی مقابل راهی را که انقلاب در برابر دانشگاه گذاشت، دنبال میکردند. دانشگاه مطلوب آنان دانشگاهی بود که نه تنها در علم، بلکه در فکر و فرهنگ و نیز در آرزوها و پسندها، وابسته و دستآموز و پیرو غرب باشد. تاثیرپذیری و تبعیت بیچون و چرا از فرضیهها و نظریههای رائج در غرب، آنهم نه فقط در علم و فناوری، بلکه حتی در اخلاق و سیاست و هنر و رفتار و آداب زندگی، شاخصهی اصلی دانشگاهی بود که نظام وابسته و فاسد پهلوی میپسندید و آن را برنامه ریزی و اجرا میکرد، و دانشگاه در برنامهی کلان آن رژیم، باید جلودار حرکت ایران به سمت سلب هویت اسلامی و ملی خویش میشد.
1378/03/12
تحقیرهویت ملی ناشی ازتحقیرفرهنگ است
در دوران حکومت پهلویها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حملهی غربیها شروع شده بود و در دوران پهلویها به اوج خود رسید، پرورش یافتههای آن دوران، ملت ایران را اصلا قابل این نمیدانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویت ملی با «فرهنگ» شکل میگیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحهدار کرد. علت مقابلهی ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والا بله، فرهنگ غربی محسنات و زیباییهایی هم دارد. البته زشتیهایی هم دارد که آن زشتیها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیباییهای فرهنگ آنها را فرا بگیریم. اینکه حالا آن زیباییها چیست، میتواند مورد بحث قرار گیرد.
1377/11/13
خطی که امام برای انقلاب ترسیم کرد همه ی هستی وهویت ملی وانقلابی ماست
خطی که امام برای انقلاب ترسیم کردند و ده سال است که ملت ایران بر اساس آن حرکت میکند، خط عظمت اسلام و مسلمین و دفاع از محرومان و مستضعفان در سراسر عالم است. خط و راهی است که ملت ایران را در دنیا، به صورت یک ملت زنده و سرافراز و مستقلترین و زندهترین و فعالترین ملتهای دنیا درآورده و ما را از حالت ملت عقبافتادهی وابستهی مرده، خارج ساخته است. خطی است که ایمان و محبت و عشق مردم به اسلام را برانگیخته و آنها را در این راه، به فداکاریهای اعجابانگیز و بینظیر واداشته است. این خط، زندگی و همهی هستی و هویت ملی و انقلابی ماست و به فضل پروردگار این خط، با قاطعیت و قدرت و امید و با همان روحیهیی که امام در طول دوران نهضت و انقلاب، عملاً به ما تعلیم دادند، به پیش خواهد رفت. ما برای تحکیم راه امام و انقلاب و فداکاری و تلاش و کوشش شبانهروزی، آمادهایم. جانها و خونهای ما، فدای این راه و خط است. سعادت ما در این است که زندگی خود را در این راه بگذرانیم. در این، هیچ تردیدی نیست.
1368/05/12
استعمار ،استکبار واستبدادهویت اسلامی وملی ماراگرفته بودند
ما ملتی بودیم که در طول سالیان متمادی، استعمار و استکبار با تلاش سیاسی و فرهنگی خود، هویت اسلامی و ملیمان را گرفته بود و هرگاه میخواستیم قیام و تحرکی بکنیم، غالباً با خطر و مشکل مواجه میشدیم و در بلندمدت نمیتوانستیم ایستادگی کنیم. یعنی استکبار و ایادی داخلی آنها و بخصوص حکومتهای ستمگر، آنچنان فشاری بر مردم ما وارد آورده بودند که شیرهی حیات و جوهر انسانیت را از درون جامعهی ما زدوده بودند و توان ملت بزرگ و بافرهنگ ما را - چه در ماجراهای مشروطیت، و چه در قضایای بعد از آن - گرفته بودند.1368/03/19
افزودن دیدگاه جدید