رفتن به محتوای اصلی

فاطمه سلام الله علیها کیست؟

تاریخ انتشار:
معرفی حضرت زهرابراساس آیات وروایات
فاطمه سلام الله علیها کیست؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ

 استاد بزرگوار علّامه طباطبائى- رضوان اللَّه علیه- در ذیل سوره شریفه کوثر، پس از ذکر اقوال زیادى درباره معناى کوثر، چنین مى‏نگارند: در هر صورت آیه آخر سوره‏ «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» که ظاهر کلمه «أَبْتَر» به معناى کسى است که نسلش منقطع شده باشد، و ظاهر جمله از باب قصر قلب است- بیانگر آن است که مراد از کوثرى که به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم اعطا شده، تنها و تنها کثرت ذرّیّه آن حضرت است؛ ویا مراد از آن، هم خیر کثیر است وهم کثرت ذرّیّه؛ واگر جز این بود، تأکید وتقریر کلام سابق با جمله‏ «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» بى فایده بود.» تا آنجا که مى‏فرماید: و این جمله‏ «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» اشاره دارد بر اینکه فرزندان فاطمه علیها السلام، ذرّیّه ونسل رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هستند. و این خود از پیشگوییهاى قرآن کریم است، زیرا خداوند متعال بعد از رحلت ایشان، آنچنان نسلش را زیاد کرد که هیچ نسلى در کثرت بدان نمى‏رسد، با آن مصائبى که بر آنان نازل شد وکشتارهاى فجیعى که گروههاى بسیارى از آنان را از بین برد.» (المیزان، ج 20، ص 370).

چگونه مى‏توان در رساى «جلوه نور» جز با توسّل از منبع نور سخن گفت؟ و چگونه بشر خاکى و آلوده به گناه ومخلوقِ از «صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ» جز به یارى معصوم و اقتباس از انوار کلمات مقام ولایت مى‏تواند روزنه‏اى به سوى شناخت صدّیقه کبرى‏ علیها السلام باز کند؟

أَلا إِنَّ ثَوْباً خیطَ مِنْ نَسْجِ تِسْعَةٍ وعِشْرینَ حَرْفاً، عَنْ مَعالیهِ قاصِرُ آگاه باشید! لباسى که از بیست و نه حرف بافته شده، از ذکر مقامات وبلنداىِ کمالات او قاصر است.

فاطمه علیها السلام، زُهره زهرائى است که از نور عظمت الهى خلق شده، و آنچنان آسمان و زمین به نور وجودش روشنایى یافته که ملائکه به سجده افتادند، و درباره عظمت آن نور، از حضرت حقّ پرسیدند.

فاطمه علیها السلام، حَوْراء إِنْسیّه‏اى است که خداوند پیش از خلقت آدم ابوالبشر علیه السلام وى را از نور خویش آفرید، ودر زیر ساق عرش خود جاى داد، و پیوسته به تسبیح وتقدیس وتهلیل وتحمید حضرت حقّ اشتغال داشت.

فاطمه علیها السلام، بزرگ بانویى است که چون خداوند، نور او و پدر و شوهرش و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السلام را آفرید، ولایتشان را بر ملائکه و سایر مخلوقات عرضه داشت، قبول کنندگانش از مقرّبین، ومنکرینش از کافرین به حساب آمدند.

فاطمه علیها السلام، یگانه بانویى است که خود و پدر و شوهرش و حسن و حسین و دیگر فرزندان معصومش علیهم السلام، در خلقت نورى، اقدم و اشرف و اعلاى بر خلقت نورى دیگران- حتى انبیاء و اوصیاى سَلَف علیهم السلام- بوده‏اند، و نور ایشان بر آسمانها و زمین و کوهها و ...عرضه شد و همه را فرا گرفت.

فاطمه علیها السلام، بانوى برجسته‏ اى است که خود و پدر و شوهر و حسن و حسینش: در پرده سراى عرش الهى، پیش از خلقت آدم علیه السلام در مقام «عالین» تسبیح گوى بودند، وملائکه به تسبیح ایشان تسبیح مى‏ گفتند.

فاطمه علیها السلام، تنها دخترى است که پدرى چون رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم داشت که اوّلین ایمان آورنده به پروردگار، و نخستین پیامبرى بود که پس از أَخذِ میثاق نبیّین «بَلى» گفت: او «اوَّلُ ما خَلَق، و سیّدُ مَنْ خَلَق» بود و خداوند بهتر از او را خلق ننمود و در شأن او فرمود: «لَوْ لاکَ، لَما خَلَقْتُ الْافْلاکَ».

فاطمه علیها السلام، یگانه دخترى است که مادرى چون خدیجه کبرى علیها السلام داشت، که حضرت حقّ هر روز مکرّر به وجودش بر ملائکه مباهات مى‏کرد، و جبرئیل پس از بازگشت رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم از معراج، سلام خدا و خود را به وى رساند، و خداوند از میان زنان عالم چهار تن را اختیار فرمود که بهشت مشتاق آنان است وخدیجه علیها السلام یکى از آنها مى ‏باشد.

فاطمه علیها السلام سیّده‏ اى است که انعقاد نطفه او از میوه بهشتى است که جبرئیل از جانب پروردگار به رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم هدیه نمود.

فاطمه علیها السلام محدّثه ‏اى است که در رحم مادر، با خدیجه سخن مى ‏گفت، و او را به صبر و شکیبایى در مقابل گفتار ناشایست بدگویان دعوت مى ‏نمود، و موجبات آرامش خاطر او را فراهم مى ‏نمود.

فاطمه علیها السلام، طاهره و مطهَّره ‏اى است که پاک و پاکیزه (در حالى که زنان بهشتى و حورالعین عهده‏ دار وضع حمل مادرش بودند) قدم به عالم هستى نهاد، و زبان به شهادتَیْن گشود، و شوهر و اولاد خود را به وصایت و سیادت خواند، و نور جمالش نه تنها تمام خانه ‏هاى مکّه، بلکه شرق و غرب عالم را فرا گرفت، به گونه ‏اى که در آسمان نور درخشنده‏ اى ظاهر شد که ملائکه مثل آن را ندیده بودند، و بهشتیان و ملکوتیان تولّد مبارکش را به یکدیگر بشارت دادند، وبالاخره زنان بهشتى، وى را در حالى که طاهره و مطهّره و زکیّه و مبارکه بود، با تبریک به قدوم وى و مبارکى نسلش، به دست خدیجه علیها السلام دادند، و هر روز و هر ماه رشد و نموّش بیش از حدّ عادى بود.

فاطمه علیها السلام، یگانه خانمى است که خداوند اسمى از اسماء خویش را به وى عنایت کرد، و «فاطمه» اش نامید، و از آنجا که دوستانش را یارى خواهد کرد در آسمان «منصوره» نام گرفت، و نیز از آنجا که شیعیان خود را از آتش نجات خواهد داد در زمین «فاطمه» نام گرفت. وبالاخره وى را اسماء و کنیه‏ ها و القاب دیگرى است که هر کدام به منزلت و کمال ظاهرى و باطنى آن بزرگوار اشاره دارد.

فاطمه علیها السلام، حوریّه‏ اى است به صورت انسانى که از عادات و ابتلائات زنانگى پاکیزه بود، و بدین جهت «بتول»، و «طاهره» و «فاطمه» نام گرفت.

فاطمه علیها السلام، آنچنان مورد عنایات خاصّ رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم بود که همواره هنگام سفر، آخرین کسى بود که پدر با او وداع مى ‏نمود، و در بازگشت از سفر نیز، اوّلین شخصى بود که با او ملاقات مى ‏کرد، و همواره غم خوار و نگران او بود.

فاطمه علیها السلام، در عظمت معنوى به گونه ‏اى بود که خداوند او را بر تمامى زنان عالم‏ برگزید، و آنچنان محبوب او واقع شد که گروهى از ملائکه را بر وى گماشت که در حیات و پس از مرگ با او بوده و بر او و پدر و شوهر و پسرانش صلوات و رحمت بفرستند.

فاطمه علیها السلام، داراى آن شخصیت والایى بود که جبرئیل علیه السلام ولادتش را به رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم بشارت داد.

فاطمه علیها السلام، حَوْراء إنْسیّه ‏اى است که رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم هر زمان مشتاق بُوى بهشت مى ‏شد، او را مى ‏بویید و مى ‏فرمود: «هرگاه فاطمه را مى ‏بوسم، بُوى درخت طُوبى‏ را از وى استشمام مى ‏کنم.»

فاطمه علیها السلام، مظهر جلال و جمال و «جلوه نور» الهى است که غضب او، غضب پروردگار، و خوشنودى او، رضایت حقّ مى ‏باشد، که رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم مى ‏فرمود: «نور او از نور ماست»، و نیز مى‏فرمود: «فاطمه از من است و من از اویم، هر که بر وى صلوات و رحمت فرستد، خداوند او را آمرزیده و در بهشت به من ملحق خواهد کرد.»

فاطمه علیها السلام، نور چشم و میوه دل و پاره تن رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم، که سرور و شادمانى او، موجب خوشحالى رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم و ناراحتى و آزار او، آزار و اذیّت آن حضرت است که مى ‏فرمود: «هر کس فاطمه علیها السلام را دوست داشته باشد، من او را دوست دارم وهر کس بغض و کینه فاطمه علیها السلام را داشته باشد مبغوض من است؛ و هر که او را در حال حیات من بیازارد، مرا آزرده، و هر کس پس از مرگم او را بیازارد، مثل این است که در حال حیاتم مرا آزرده است.»

فاطمه علیها السلام، مادر سِبْطَیْن- حسن و حسین علیهما السلام- فاضلترین زنان روى زمین، سیّده و سرور زنان بهشت از اوّلین و آخرین، و عزیزترین شخصیّت نزد رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم است که مى ‏فرمود: «فاطمه، روح و قلب من است.»

فاطمه علیها السلام، عبد مطیع و بنده صالح پروردگار است که رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم درباره وى فرمود: «خداوند، قلب و جوارح دخترم را از ایمان و یقین پُر کرده است.»

فاطمه علیها السلام، عالمه ‏اى است که خداوند علم به‏ «ما کانَ وَ ما هُوَ کائِنٌ وَ ما لَمْ یَکُنْ» را تا قیام قیامت به او عطا فرمود، و عارفه ‏اى است که به هر چیز آگاه بود، و فاطمه ‏اى‏ که به علم از جهل و نادانى جدایش کردند.

فاطمه علیها السلام؛ مؤدبّه‏ اى است که در ادب همتا نداشت.

فاطمه علیها السلام، عابده‏ اى است که چون در محراب عبادت مى ‏ایستاد، آنچنان نور وجودش براى اهل آسمان جلوه مى ‏کرد که خداوند به ملائکه ‏اش مى‏ فرمود: «بنده ‏ام فاطمه را ببینید که چگونه در پیشگاهم ایستاده و از شدّت خوف من، بدنش مى ‏لرزد و با قلبش به بندگى من روى آورده است.»

فاطمه علیها السلام، تأویل «لیلة القدر» در آیه شریفه‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ  است که پسرش امام صادق علیه السلام او را به آن تفسیر فرمود؛ و لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ در آیه شریفه‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ  مى‏ باشد که فرزندش موسى بن جعفر علیهما السلام بدان تفسیر نمود.

فاطمه علیها السلام، یگانه همسرى است که شوهرى چون على علیه السلام داشت، و اگر او نبود، براى فاطمه در روى زمین همسرى وجود نداشت، همان شخصیّتى است که در اسلام، اقدم و در حلم، اعظم و در علم، اعلم بود، و خداوند در شب معراج نزد «سِدْرَةُ الْمُنْتَهى‏»، پیش از خلقت مادّى ‏اش میان او و رسولش عقد اخوّت بست، و با شهادت و گواهى ملائکه، فاطمه را به عقد وى درآورد، و درخت «طوبى‏» را مَهریّه او، و در منزل على علیه السلام قرار داد.

فاطمه علیها السلام، بانوى گرانقدرى است که نه تنها درخت «طوبى‏»، بلکه بهشت و جهنّم مهریّه اوست، که دوستانش را به بهشت، و دشمنانش را به آتش مى ‏فرستد، و در این عالم نیز چهار نهرِ «فرات» و «نیل» و «نهروان» و «نهر بلخ» و بلکه زمین، صداق و مهریّه اوست، زیرا رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم به على علیه السلام فرمود: «خداوند، فاطمه را به ازدواج تو درآورد، و زمین را مهریّه وى قرار داد، هرکس با بُغض و کینه تو روى آن راه رود، به حرام بر آن قدم نهاده است.»

فاطمه علیها السلام، صدّیقه کبرایى است که امّت هاى گذشته به معرفت و شناسایى او باقى بوده‏اند.

فاطمه علیها السلام، در زهد و ایثار و استجابت دعا و کرامت یگانه بود.

فاطمه علیها السلام، معصومه‏ اى که اگر چه منصب نبوّت و وصایت را نداشت، ولى در مقام عصمت، نه تنها در ردیف انبیاى گذشته و بلکه بالاتر، با پدر و شوهر و اولادش، از نظر عصمت یکتا و بى ‏همتا بود.

فاطمه علیها السلام زکیّه ‏اى است که خداوند اولاد بلاواسطه او- حتّى غیر از حسنین علیهما السلام را بر آتش جهنّم حرام فرمود .

فاطمه علیها السلام، معلِّمه و مؤدِّبه‏ اى است که تربیت یافتگانى چون فضّه خادمه داشت که گفتارش جُز با قرآن نبود، (و کارهاى خانه را یک روز خود و روز دیگر خادمه  ‏اش انجام مى‏ داد)، ونیز خادمه‏ اى مانند «امّ ایمن» داشت که نتوانست بعد از وفات فاطمه علیها السلام مدینه را ببیند، لذا به مکّه رفت و به برکت دعایش خداوند او را با آب بهشت از تشنگى نجات داد و هفت سال نه تشنه شد و نه گرسنه.

فاطمه علیها السلام، عارفه‏ اى است که کلمات و گفتار توحیدى ‏اش نشان مى‏ دهد که او در مقام شهود تامّ جاى دارد، و حقّ را عَنْ عَیان مى  ‏ستاید، و کلمات گهربارش نیز تالى تلو کلمات پدر بزرگوار و شوهرش مى‏باشد.

فاطمه علیها السلام، بانوى برگزیده و عفیفه ‏اى است که خود مى ‏فرمود: «بهترین چیز براى زن این است که نه او مردى را ببیند و نه مردى او را». و نیز مى ‏فرمود: «هنگامى زن قُرب به پروردگار پیدا خواهد کرد که در خانه ‏اش پنهان شود.» و حتّى وقتى شخص نابینایى وارد خانه او مى‏ شد خود را پنهان کرده و یا مى ‏پوشاند و مى ‏فرمود: «اگر او مرا نمى‏بیند من او را مى ‏بینم، و بویم را استشمام مى ‏کند.»

فاطمه علیها السلام، خطیبه ‏اى است که با خطبه غرّاء و گفتار آتشینش که فهم آن عقلاى عالم را در حیرت فرو برده، حقّ سبحانه را با شهود تامّ ستوده، و دوست و دشمن را متوجّه حقیقت رسالت، و مقام و منزلت و زحمات رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم نموده، و توجّه مى‏ دهد که مبادا با رفتن ایشان، احکام الهى نادیده گرفته شود و وصایت‏ «إِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْن» فراموش گردد. سپس با پرده بردارى از مشکلاتى که عدّه‏اى پیش‏ آورده و دین و کتاب و عترت را پایمال هواهاى خود کردند، تا قیامت به عالم هشدار مى‏دهد.

فاطمه علیها السلام، مظلومه ‏اى است که بعد از وفات پدر بزگوارش، آنچنان به او ظلم شد که دمى از گریه نیاسود تا از دنیا رحلت نمود، و حاضر نشد کسى از مرگش با خبر شود، و کفْن و دفْن خود را به شوهرش على علیه السلام سپرد، و بالاخره شبانه تجهیز و در تاریکى شب به خاک سپرده شد و مزارش تا قیام فرزندش قائم آل محمّد- عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف- مخفى خواهد ماند، وغم زیارتش بر قلوب عاشقان و مشتاقانش سنگینى مى‏ کند، و لکّه ننگ و روسیاهى و اعتراضى است به پهناى تاریخ بر آزار کنندگانش.

فاطمه علیها السلام، محبوبه با کمال على علیه السلام بود که در فراقش مى ‏گریست و دنیا بعد از او، در دیدگانش ظلمت سرا شد.

فاطمه علیها السلام، خفیّة المزارى است که زیارتش زیارت رسول اللّه صلى الله علیه و آله و سلم، وزیارت علىّ علیه السلام زیارت وى به حساب آمده است.

فاطمه علیها السلام، منتقمه ‏اى است که در قیامت، حقّ خود را از ظلم کنندگانش ستانده و از قاتلین پسرش، حسین علیه السلام دادخواهى خواهد کرد.

فاطمه علیها السلام، شفیعه‏ اى است که از ذرّیّه و شیعیان و محبّین خود، شفاعت خواهد کرد.

وبالاخره مقام و منزلت فاطمه علیها السلام در بهشت آنچنان است که به وصف در نمى ‏آید.

منبع: آیت الله سعادت پرور، على، کتاب جلوه نور  

برچسب‌ها

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.