بایستگی های عزاداری دربیان رهبرانقلاب
بایسته های عزاداری عبارتند از:
1-پرهیز ازسخنان غلط وخرافی
2-پرهیزازسخنان سست وبی مدرک
3-بیان والاترین معارف وبالاترین مطالب
شکى نیست که در مواردى در عزادارىها حرفهاى غیرواقعى و غلط و خرافى گفته مىشود؛ لیکن اگر فرض مىکردیم هیچ حرف غلطى هم به آن معنا بیان نشود، اما وقتى حرف صحیح ولى سست و بدون استناد به یک مدرکِ درست گفته شود، یا حرفى که ایمان مردم را متزلزل کند و در باور مخاطبان نگنجد، گفته شود، این هم مضر است. امروز ما این همه در کشور مسأله داریم. یک منبر تبلیغاتىِ بسیار مهم عبارت است از همین جلسات حسینى و حسینیهها و سینهزنىها و دستجات مذهبى. از این منبر، والاترین معارف و فورىترین و لازمترین مطالب را مىشود بیان کرد؛ اما اگر ما این را به چیزهاى موهوم یا موهون مصروف کنیم، بههیچوجه مصلحت نیست.
کارهای غلط درعرصه عزاداری نبایدموردتأیید وحمایت روحانیت قراربگیرد
اینطور نباشد که وقتى مطلب حقى در مرکزى گفته مىشود و مسؤول و روحانىِ روشنفکر و آگاهى آن را بیان مىکند، ناگهان با این توهم یا با این وسوسه که اصل عزادارى امام حسین زیر سؤال برده شد، جریانى درست شود؛ کمااینکه ما دیدیم در قضیهى قمهزنى همینطور شد. به نظر ما قمهزنى یک خلاف شرع قطعى بود و هست؛ این را ما اعلام کردیم و بزرگانى هم حمایت کردند؛ اما بعد دیدیم از گوشه و کنار کسانى در جهت عکس این عمل مىکنند! اگر قمهزنى اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نیست؛ چرا در جاهایى براى این چیزهاى بعضاً خرافى انگیزه وجود دارد؟ آنهایى هم که جنبهى خرافىِ محض ندارد، لااقل این مقدار هست که در دنیاى امروز، در ارتباطات امروز، در فرهنگ رایج جهانى امروز، در عقلانیاتى که امروز در داخل خانههاى ما و بین جوانان و دختران و پسران ما رایج است، عکسالعمل نامناسب ایجاد خواهد کرد. اینها از بیّنات شرع نیست که ما بگوییم چه دنیا بپسندد، چه نپسندد، ما باید اینها را بگوییم؛ حداقل اینها چیزهاى مشکوکٌفیه است. براى این موضوع فکرى بکنید و کارى انجام دهید.83/12/27
مجالس عزادارى حسینى باید از سه ویژگى برخوردار باشد:
1-مجلس عزاداری باید محبت به اهل بیت راافزایش دهد
اوّلین ویژگى باید این باشد که چنین مجالسى، محبّت به اهل بیت علیهمالسّلام را زیاد کنند. چون رابطه عاطفى، یک رابطه بسیار ذىقیمت است. شما، روحانیون، باید کارى کنید که محبّت شرکتکنندگان در مجالس مذکور، روزبهروز نسبت به حسینبنعلى علیهالسّلام، خاندان پیغمبر و مناشىء معرفت الهى، بیشتر شود. اگر شما خداى ناکرده، در مجالس مذکور وضعى را بهوجود آورید که مستمع یا فرد بیرون از آن فضا، از لحاظ عاطفى به اهلبیت علیهمالسلام نزدیک نشد، بلکه احساس دورى و بیزارى کرد، نه فقط چنین مجالسى فاقد یکى از بزرگترین فواید خود شده، بلکه به یک معنا، مضّر هم بوده است. حال شما که مؤسّس یا گوینده چنین مجالسى هستید، ببینید چه کارى مىتوانید بکنید که عواطف مردم، براثر حضور در این مجالس، نسبت به حسینبنعلى علیهالسّلام و اهل بیت پیغمبر علیهم افضل صلواة اللَّه روزبهروز بیشتر شود.
2-مجالس عزاداری باید شناخت مردم نسبت به حادثه عشوراراارتقاءدهند
دومین ویژگىاى که باید در این مجالس به وجود آید، این است که مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا، معرفت روشنتر و واضحترى پیدا کنند. اینطور نباشد که ما در مجلس حسینبنعلى علیهالسّلام، به منبر برویم یا سخنرانى کنیم، اما موضوع سخنرانى، حضّار آن مجلس، اعم از جوان و غیرجوان و زن و مردِ اهل فکر و تأمّل را - که امروز در جامعه ما بسیارند و این از برکات انقلاب است - به این فکر فرو ببرد که «ما به این مجلس آمدیم و گریهاى هم کردیم؛ اما براى چه؟ قضیه چه بود؟ چرا باید براى امام حسین علیهالسلام گریهکرد؟ اصلاً چرا امام حسین علیهالسلام به کربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟» بنابراین، به عنوان منبرى یا سخنران، باید به موضوعاتى بپردازید که جوابگوىِ چنین سؤالاتى باشد. باید نسبت به اصلِ حادثه عاشورا معرفتى در افراد بهوجود آید. اگر در روضهخوانى و سخنرانى یا سایرِ مطالبِ بیان شده از طرف شما، نکتهاى روشنگر یا حداقل اشارهاى به این معنا نباشد، یک رکن از آن سه رکنى که عرض شد، کم و ناقص خواهد بود. یعنى ممکن است مجلس مذکور، فایده لازم را ندهد و ممکن هم هست خداى ناکرده در بعضى از فروض، ضرر هم بکنیم.
3-مجالس حسینی باید ایمان ومعرفت دینی مردم راافزایش دهند
سومین ویژگى لازم در این مجالس، افزایش ایمان و معرفت دینى در مردم است. در چنین مجالسى باید از دین، نکاتى عنوان شود که موجب ایمان و معرفتِ بیشتر در مستمع ومخاطب گردد. یعنى سخنرانان و منبریها، یک موعظه درست، یک حدیث صحیح، بخشى از تاریخ آموزنده درست، تفسیرِ آیهاى از قرآن یا مطلبى از یک عالم و دانشمندِ بزرگ اسلامى را در بیانات خود بگنجانند و به سمع شرکتکنندگان در این مجالس برسانند. اینطور نباشد که وقتى بالاى منبر مىرویم، یک مقدار لفّاظى کنیم و حرف بزنیم و اگر احیاناً مطلبى هم ذکر مىکنیم، مطلب سستى باشد که نه فقط ایمانها را زیاد نمىکند، بلکه به تضعیف ایمانِ مستمعین مىپردازد. اگر اینطور هم شد، ما از جلسات مذکور به فواید و مقاصدِ موردِ نظر نرسیدهایم.
درمجالس حسینی بایدازبیان مطالب سست وشبهه افکن پرهیز شود
متأسفانه باید عرض کنم که گاهى چنین مواردى دیده مىشود. یعنى بعضاً گویندهاى در یک مجلس به نقل مطلبى مىپردازد که هم از لحاظ استدلال و پایه مدرک عقلى یا نقلى سست است و هم از لحاظ تأثیر در ذهنِ یک مستمعِ مستبصر و اهل منطق و استدلال، ویرانگر است. مثلاً در یک کتاب، بعضى مطالب نوشته شده است که دلیلى بر کذب و دروغ بودن آنها نداریم. ممکن است راست باشد، ممکن است دروغ باشد. اگر شما آن مطالب را بیان کنید - ولو مسلّم نیست خلاف واقع باشد - و با شنیدن آنها براى مستمعتان، که جوانِ دانشجو یا محصّل یا رزمنده و یا انقلابى است - وبحمداللَّه، انقلاب ذهنها راباز و منفتح کرده است - نسبت به دین، سؤال و مسأله ایجاد مىشود و اشکال و عقده به وجود مىآید، نباید آن مطالب را بگویید. حتى اگر سندِ درست هم داشت؛ چون موجب گمراهى و انحراف است، نباید نقل کنید؛ چه رسد به اینکه اغلبِ این مطالبِ مندرج در بعضى کتابها، سند درستى هم ندارد. یک نفر از زبان دیگرى، مطلبى را مبنى براین مىشنود که من در فلان سفر، فلانجا بودم، که فلان اتّفاق افتاد. گوینده از روى مدرک یا بدون مدرک، چنان مطلبى را مىگوید. شنونده هم آن را باور مىکند و در کتابى مىنویسد و این کتاب به دست من و شما مىرسد. من و شما چرا باید آن مطلب را که نمىتواند در یک مجمع بزرگ، براى ذهنهاى مستبصر و هوشیار و آگاه توجیه شود، بازگو کنیم؟! مگر هر مطلبى را هرجا نوشتند، انسان باید بخواند و بازگو کند؟!
ضرورت مراقبت از مجالس عزاداری
دوران کنونی دوران تجلی فکراهل بیت است
من واقعاً مىترسم از اینکه خداى ناکرده، در این دوران که دورانِ ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّى اسلام و تجلّى فکر اهلبیت علیهمالصّلاةوالسّلام است، نتوانیم وظیفهمان را انجام دهیم.
عزاداری سنتی وبرانگیختن عواطف عمومی نسبت به خاندان پیامبر امری پسندیده است
برخى کارهاست که پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دین نزدیک مىکند. یکى از آن کارها، همین عزاداریهاى سنّتى است که باعث تقرّبِ بیشترِ مردم به دین مىشود. اینکه امام فرمودند «عزادارى سنّتى بکنید» به خاطر همین تقریب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دستههاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است که عواطف عمومى را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش مىکند و بسیار خوب است. در مقابل، برخى کارها هم هست که پرداختن به آنها، کسانى را از دین برمىگرداند.
رواج کارهای غلط درعزاداری ها تأسف برانگیزاست
علمای سلف ازروج کارهای غلط درعزاداری ها جلوگیری می کردند
بنده خیلى متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم دیده شده است که دستهایى به غلط، آن را در جامعه ما ترویج کردهاند. کارهایى را باب مىکنند و رواج مىدهند که هر کس ناظرِ آن باشد، برایش سؤال بهوجود مىآید. بهعنوال مثال، در قدیمالایام بین طبقه عوامالنّاس معمول بود که در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مىزدند! البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع کردند و این رسمِ غلط برافتاد. اما باز مجدّداً شروع به ترویج این رسم کردهاند و شنیدم که بعضى افراد، در گوشه و کنار این کشور، به بدن خودشان قفل مىزنند! این چه کارِ غلطى است که بعضى افراد انجام مىدهند!؟
ترویج قمه زنی کار غلطی است که نمی شوددرمقابل آن سکوت کرد
دست علمای گذشته برای مخالفت با قمه زنی بسته بود
بایدازکارهایی که جامعه ی محب اهل بیت را خرافی وبی منطق معرفی میکند پرهیزکنیم
قمه زنی فراگیر درخیابان ها امری خلاف وموجب نارضایتی امام حسین است
قمهزدن نیز همینطور است. قمهزدن هم از کارهاى خلاف است. مىدانم عدّهاى خواهند گفت: «حق این بود که فلانى اسم قمه را نمىآورد.» خواهند گفت: «شما به قمهزدن چهکار داشتید؟ عدّهاى مىزنند؛ بگذارید بزنند!» نه؛ نمىشود در مقابل این کارِ غلط سکوت کرد. اگر بهگونهاى که طىّ چهار، پنج سال اخیرِ بعد از جنگ، قمهزدن را ترویج کردند و هنوز هم مىکنند، در زمان حیات مبارک امام رضواناللَّهعلیه ترویج مىکردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه مىایستادند. کارِ غلطى است که عدّهاى قمه بهدست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند. این کار را مىکنند که چه بشود؟! کجاى این حرکت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانه عزادارى است. شما بارها دیدهاید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، برسروسینه خود مىکوبند. این نشانه عزادارىِ معمولى است. اما شما تا به حال کجا دیدهاید که فردى به خاطر رویکرد مصیبتِ عزیزترین عزیزانش، با شمشیر برمغز خود بکوبد و از سرِ خود خون جارى کند؟! کجاى این کار، عزادارى است؟! قمهزدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضى نیست. علماى سلف دستشان بسته بود و نمىتوانستند بگویند «این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوه اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعه اسلامىِ برتر، یعنى جامعه محبِ اهلبیت علیهمالسّلام که به نام مقدس ولىِّ عصر ارواحنافداه، به نام حسینبنعلى علیهالسّلام و به نام امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، بهعنوان یک گروه آدمهاى خرافىِ بىمنطق معرفى شوند. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمىتوانم این مطلب - قمهزدن - را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطّلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضى نیستم. اگر کسى تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلباً از اوناراضىام. این را من جدّاً عرض مىکنم. یک وقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دوْرِ هم جمع مىشدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمهزنى مىکردند و کارشان، تظاهر - به این معنا که امروز هست - نبود. کسى هم به خوب و بدِ عملشان کار نداشت؛ چرا که در دایره محدودى انجام مىشد. اما یک وقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر برسر خودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین علیهالسّلام، به این معنا راضى نیست. من نمىدانم کدام سلیقههایى و از کجا این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعه انقلابى ما مىکنند؟!
سینه خیز رفتن به سمت حرم ائمه بدعتی عجیب است
احتمال ترویج افعال غلط زیارت ازسوی دشمن وجود دارد
اخیراً یک بدعت عجیب و غریب و نامأنوس دیگر هم در باب زیارت درست کردهاند! بدین ترتیب که وقتى مىخواهند قبور مطهّر ائمّه علیهمالسلام را زیارت کنند، از درِ صحن که وارد مىشوند، روى زمین مىخوابند و سینهخیز خود را به حرم مىرسانند! شما مىدانید که قبر مطهّر پیغمبر صلواةاللَّهعلیه و قبور مطهّر امام حسین، امام صادق، موسىبنجعفر، امام رضا و بقیه ائمّه علیهمالسّلام را همه مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مىکردند. آیا هرگز شنیدهاید که یک نفر از ائمّه علیهمالسّلام و یا علما، وقتى مىخواستند زیارت کنند، خود را از درِ صحن، بهطور سینهخیز به حرم برسانند؟! اگر این کار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مىنمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مىکردند. اما نکردند. حتى نقل شد که مرحوم آیتاللَّهالعظمى آقاى بروجردى رضواناللَّهتعالىعلیه، آن عالم بزرگ ومجتهد قوى و عمیق و روشنفکر، عتبهبوسى را با اینکه شاید مستحب باشد، منع مىکرد. احتمالاً استحبابِ بوسیدن عتبه، در روایت وارد شده است. در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که براى عتبه بوسى، روایت هم وجود دارد. با اینکه اینکار مستحب است، ایشان مىگفتند «انجامش ندهید، تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده مىکنیم؛ و علیه شیعه، تشنیعى درست نکنند.» اما امروز، وقتى عدّهاى وارد صحن مطهّر علىبنموسىالرّضا علیهالصّلاةوالسّلام مىشوند، خود را به زمین مىاندازند و دویست متر راه را بهطور سینهخیز مىپیماند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستى است؟ نه؛ اینکار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چهکسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج مىدهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد؟! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن کنید.73/3/17
منبع:کتاب آفتاب درمصاف
افزودن دیدگاه جدید